بچهها در امریکا به مخاطب هدف و اصلی سینمای این کشور تبدیل شدهاند، موضوعی که اتفاقی نیست و پشت آن راهبردهای فرهنگی کلان وجود دارد. در همین چند روز اخیر انیمیشن ماشینها۳ محصول جدید دیزنی و پیکسار توانست در اولین هفته نمایشش در رأس باکس آفیس امریکا جای بگیرد.
کودکان جای بزرگسالان را میگیرند
برخلاف سینمای ایران، امروزه در جهان کودکان و نوجوانان مخاطب اصلی سینما هستند، بخش عمدهای از فیلمهای سینمایی را که امروزه در صدر جدول فروش جهانی قرار میگیرند، آثاری تشکیل میدهند که اساساً برای رده سنی کودک و نوجوان ساخته شدهاند. این دقیقاً خلاف مسیری است که سینمای ایران میرود. سینما در ایران به جنبههای به اصطلاح هنری که مفاهیم دهان پرکن فلسفی را با زبانی گنگ و شبهروشنفکرانه ارائه میدهد، تمایل زیادی دارد. سینما در ایران با این رویکرد در واقع روز به روز بیشتر از جنبههای سرگرمکننده دور میشود و به گونههای فرمالیستی تمایل پیدا میکند، سینمای کمدی ایران هم به عنوان تنها ژانری که با مخاطب ارتباط برقرار میکند به دلیل تمایل به ارجاعات بعضاً اروتیک و ضدخانواده اساساً نمیتواند مخاطب کودک و نوجوان باشد.
بخش عمدهای از فیلمهای سینمایی در ایران برای سنین بزرگسال ساخته میشود و جالب است که بخشی از آثار حتی قابلیت فهم برای همه بزرگسالان را هم ندارد و مخاطب پیش از رفتن به سینما برای دیدن فیلم باید چند کلاس فلسفه گذرانده باشد. مدیریت کلان سینمایی در ایران دهههاست که از این سینما حمایت جدی میکند.
از این حرف که سینمای امریکا صنعتی عامهپسند است و بیش از همه برای مخاطبان سنین پایین فیلم تولید میکند نباید این معنی استنباط شود که سینمای امریکا مفاهیم سطحی، کممایه یا کمعمق را سوژه کار قرار میدهد، خیر اتفاقاً سینمای امریکا به شدت روی مفاهیم راهبردی، عمیق و جدی کار میکند اما این مفاهیم را در قالبی عامهپسند ارائه میدهد چون برای اثرگذاری بیشتر به مخاطب انبوه و دامنه وسیعتری از مشتری فرهنگی فکر میکند و در این گستره مخاطب بیش از همه طیف سنی کودک و نوجوان را هدف قرار میدهد چون این رده سنی قرار است آیندهساز باشند و بهترین سن برای تأثیرگذاری روی ناخودآگاه افراد سنین کودکی است. در واقع سینمای امریکا کودکان و نوجوانان را مخاطبان جدیتری قلمداد میکند.
رابطه سینما و ارزشهای امریکایی
برخلاف سینما در ایران که مدیران اساساً سینما را هنری خاص قشر به اصطلاح فرهیخته قلمداد میکنند، هنر هفتم در امریکا در میان کودکان و نوجوانان به دنبال مشتری میگردد. آنها حتی عمیقترین مباحث فلسفی را در ظرفی میریزند که سنین پایینتر با آن ارتباط برقرار کنند، معنی این حرف این نیست که بزرگسالان در این کشور مخاطب سینما نیستند بلکه آنها مخاطب هدف را کودک و نوجوان لحاظ میکنند و فیلمهایی میسازند که بزرگسالان هم با آن ارتباط برقرار کنند. اگر تا چند دهه گذشته این پدر و مادرها بودند که بچهها را به سینما میبردند امروزه این معادله برعکس شده و این بچهها هستند که دست پدر و مادرها را میگیرند و آنها را با خود به سینما میبرند. انیمیشنها در امریکا صرفاً برای سرگرم کردن و پر کردن اوقات فراغت مردم ساخته نمیشوند و اهداف بسیار کلانتری پشت ساخته شدن این آثار قرار دارد. سینما در امریکا برخلاف ایران کاملاً در خدمت منافع ملی این کشور است و سبک زندگی و ارزشهای امریکایی را ترویج میدهد.
همین حالا در امریکا انیمیشن «ماشینها۳» انیمیشن جدید دیزنی و پیکسار موفق شد در اولین هفته نمایش در رأس باکس آفیس امریکا جای بگیرد. این انیمیشن با فروش ۳/۵۳میلیون دلار در ۴هزار و ۲۵۶ سالن سینما «زن شگفتانگیز» را از صدر جدول فروش هفتگی پایین آورد. در بازار بینالمللی نیز این انیمیشن ۳/۲۱ میلیون دلار فروخت تا در سه روز اول نمایشش فروشی ۸/۷۴ میلیون دلاری را در سطح جهان تجربه کرده باشد.
انیمیشنها سینما را تسخیر میکنند
انیمیشنها به طور خزنده در حال تسخیر سینما در جهان هستند، هزینه ساخت انیمیشن به مراتب کمتر از هزینه فیلمهای معمولی است و از این بابت سود کلانتری نصیب شرکتهای فیلمسازی میشود. در ساخت انیمیشن مجموعهای از هزینهها مثل مزد بازیگران، طراحان صحنه، دکور و لباس، فیلمبردار، جلوههای ویژه میدانی و ... از روی دوش شرکتهای فیلمسازی برداشته شده و هزینهها بسیار کاهش پیدا میکند، انیمیشنها نیازی به پروداکشنهای پرحجم و هزینهبر ندارند و تنها در اتاقهای کوچک با چند متخصص این رشته تولید میشوند. نمیتوان از حالا گفت که انیمیشنها توان سلطه کامل بر سینما را در آینده دارند چون هر قدر هم که این آثار خوب و حرفهای ساخته شوند باز هم زنده بودن و طراوت کار در دنیای واقعی را ندارند اما از آنجا که دنیای کودکان و نوجوانان دنیای تخیل است و امروزه بخش عمده و مهمی از تماشاگران سینما را کودکان و نوجوان تشکیل میدهند میتوان گفت از همین حالا انیمیشنها به نوعی میروند تا سینما را تسخیر کنند.
تک ستارههای سینمای ایران
در ایران برخلاف جریان اصلی سینما که در کجراهه شبه روشنفکری طی مسیر میکند گاه تکستارههایی کورسوی امید را باز نگه میدارند. کارگردانهای جوانی که در سالهای اخیر انیمیشنهایی چون شاهزاده روم را ساختهاند و در حال ساخت کارهای دیگری در این عرصه هستند بیش از مدیران سینما به ذات سینما آگاهی یافتهاند، هر چند این سینماگران در اقلیت قرار دارند. این افراد اگر بتوانند در آینده نگاه خود را تسری بدهند شاید به مرور بتوان به آشتی بچهها با سینما در ایران هم امیدوار بود. البته بچههای ایران هم فیلم و انیمیشن تماشا میکنند اما نه در سالنهای سینما بلکه در خانهها و جلوی السیدیهای خانگی، آنها در نبود تولید آثار سینمایی مناسب سن و سالشان خوراک خود را از میان محصولات امریکایی تهیه میکنند، واضح است که این محصولات رابطه و پیوند مشخصی با منافع امریکا دارند چون ارزشهای زندگی امریکایی را ترویج میکنند، مدیران سینمایی که از جوایز فیلمهای پوچ ایرانی در جشنوارههای غربی خوشحال میشوند و این جوایز را مایه افتخار قلمداد میکنند ظاهراً خود را به تغافل زدهاند، این مسئولان باید به این سؤال اساسی پاسخ دهند که دقیقاً چه بخشی از جمعیت کودک و نوجوان ایرانی مخاطب فیلمهایی هستند که در جشنوارههای خارجی جایزه میگیرند، واضح است که این قشر از جوایزی که مایه افتخار و مسرت مدیران سینمایی است حتی اطلاع هم ندارند، چه برسد به اینکه بخواهند به تماشای این تولیدات بنشینند؛ تولیداتی که اغلب با بودجههای عمومی ساخته میشوند.
اگر قرار است سینمای ایران در داخل و خارج اثرگذار باشد مدیرانش باید به جای روشنفکربازیهای بچهگانه به فکر آشتی دادن بچهها با سینما باشند. برای رفتن به این سمت ابتدا باید مدیران سینمایی به این سؤال پاسخ دهند که جایگاه بچهها در سینمای ایران دقیقاً کجاست؟ کمتر از دو هفته دیگر قرار است دوره سیام جشنوارهای با عنوان کودک و نوجوان در اصفهان برگزار شود، خوب است دستاندرکاران این رویداد پاسخی برای این سؤال پیدا کنند.
* جوان
نظرات